به گزارش خبرگزاری «حوزه» آیت الله محمد جواد فاضل لنكراني، در درس خارج خود پيرامون ايام فاطميه و حضرت زهرا (س) بیان داشت: چند سالي هست ايام فاطميه يك جوش و خروشي و يك شكوهي پيدا كرده و مراجع بزرگوار در اين مسئله واقعاً سنگ تمام گذاشتهاند و يكي از برجستگيهاي مرجعيت در اين دوران معاصر در همين قضيه است که مراجع در اين ميدان وارد شدند و فاطميه را احيا كردند.
طلبهها واقعاً بايد نسبت به فاطميه و احياي آن هر كدام به سهم خودمان يك نقشي داشته باشيم، مبادا از اين قافله عقب بمانيم و فقط فرض كنيم حالا اگر دعوت كردند ما را براي مجلسي كه حضور پيدا كنيم، نه در خانوادهي خودمان، فاميل خودمان، شهر و محل خودمان، تلاش كنيم غير از آن اين روايات بسيار عجيبي كه راجع به حضرت زهرا سلام الله عليها وارد شده در اينها كار كنيم، كتاب بنويسيم، شخصيت حضرت زهرا را به اندازهي وُسع خودمان درك كنيم و اين را بيان كنيم، علاوه بر اينكه تاسی از مراجع كرديم، علاوه بر اينكه به آيه« قُل لاَّ أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى » عمل كرديم، علاوه بر اينكه واقعاً در اين زمينه به يك واجباتي داريم عمل ميكنيم نه مستحبات، براي حفظ دين امروز احياي فاطميه لازم است، براي حفظ تشيع و مكتب اهلبيت(ع)، براي مقدمه شدن اين انقلاب و آماده شدن مردم، براي ظهور حضرت حجت (عج) احياي فاطميه لازم است اينها همه در يك طرف.
احیای فاطمیه برای حفظ دین و تشیع و آماده شدن مردم برای ظهور حضرت ولیعصر(عج) لازم است، اگر بخواهیم تکامل وجودی و تقرب إلی الله پیدا کنیم راه مهم آن از طریق حب فاطمه و خدمت به حضرت زهرا سلام الله علیها، اقرار به شخصیت حضرت زهرا و حب آن حضرت در دل ما هست.
این روایت معروف است که در کتاب عوالم آمده، از امام صادق علیه السلام. "ما تکاملت النبوة لنبیٍ حتی أقر بفضلها و محبتها"، این تعبیر خیلی عجیب است. یک تعبیر دیگر داریم در بصائر الدرجات است که از خود وجود مبارک پیامبر این روایت آمده، "ما تکاملت النبوه لنبیٍ فی الاظله ، حتی عرضت علیه ولایتی و ولایة اهل بیتی فأقرّوا بطاعتهم و ولایتهم"، یک تعبیر این است ، یک تعبیر دیگر این است که حتی عرضت علیه ولایتی و ولایة اهل بیتی، حالا این عمومیت دارد و آن بالخصوص ذکر شده که این بعید نیست که بتوانیم بگوئیم گاهی اوقات رُوات یک مصداقی از یک عامی که پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و ائمه معصومین گفتهاند گاهی اوقات یک مصداقش را هم بیان میکردند این هم یکی از راههای نقل به معنا باشد.
حالا مضمون این روایت خیلی عجیب است؛ نبوت هیچ نبیای به حدّ تکامل نمیرسد مگر اینکه اقرار کند به فضل حضرت زهرا و این محبت را در درونش داشته باشد. حالا میفرمائید چرا؟ یک علتش این است که اینها از انوار اولیهی خلقت هستند، نور پیامبر اکرم و امیرالمؤمنین و فاطمه جزء انوار اولیهی خلقت عالم هست، قبل از اینکه آسمان و زمین و عرشی باشد اینها بر حسب روایاتی که داریم نور اینها و کسانی که به عنوان نبی میآیند اینها همان طوری که باید اقرار به وحدانیت خدا کنند باید به این مخلوقات اولیه که صنع اول باری تعالی است و خدای تبارک و تعالی اهتمامی بر این انوار مقدسه داشته باید به اینها هم اعتراف کند، باید اینها را بپذیرند اگر اینها را نپذیرند هیچ چیزشان درست نیست. یک بحث اینست که این چرایش را باید در این روایات جستجو کرد، ولی آنچه میخواهم نتیجه بگیرم برای خودمان است وقتی تکامل هیچ پیامبری نمیشود مگر اقرار به حضرت زهرا، اقرار به فضائل حضرت زهرا و دوم محبت آن حضرت را داشته باشد.
هم، تکامل روحی نمیتوانیم پیدا کنیم مگر اینکه آن حضرت را بشناسیم. مجرد این نیست که بگوئیم دختر پیامبر بعد از پیامبر حقّش را گرفتند، فدک را از او گرفتند، حقّ شوهرش را غصب کردند، خانهاش را آتش زدند، و این مصائب عجیب که خود اینها هم واقعاً خیلی عجیب است، ارزش اینها، از جهت وجودی برای آن کسی که توجه میکند کمتر از توجه به شخصیت حضرت زهرا نیست چه بسا تلازم هم دارد اگر انسان شخصیت حضرت زهرا را درک نکند همین حرفهای رطب و یابسی که میزنند بعد از پیامبر یک کسی حاکم شد و اینها هم باید قبول میکردند، این حرفهای جاهلانه، حرفهای ناشیانه، حرفهای مغرضانه، با قطع نظر از مصائب که مصائب هم حتماً باید به آن توجه شود با قطع نظر از مظلومیتها که باید حتماً به آن توجه بشود، اما آنچه مقدم بر همهی اینهاست اینست که ما حضرت زهرا را بشناسیم، بشناسیم که این بیبی چه کسی بوده؟!فرصتها را از دست ندهید، هر چه بیشتر اینها را بشناسیم، حضرت زهرا را بشناسیم و اقرار به مناقب و شخصیت او کنیم، حب او را در دل خودمان زیادتر کنیم.
به دستور بزرگان و مراجع این فاطمیه را دنبال کنید، مبادا وسوسههایی بیاید که مگر صد سال پیش این خبرها بوده؟ نه، مگر صد سال پیش این دشمنیها با اسلام بوده؟ مگر صد سال پیش این دشمنیها با اهلبیت بوده، اصلاً فرض کنیم نبوده، صد سال پیش نرفتند سراغ فهم شخصیت حضرت زهرا، حالا هم نباید برویم؟ تا قیامت هم نباید برویم، این چه استدلالی است، چه حرفی است؟ صد سال پیش مگر این روضهخوانیها بوده، این دههای ها بوده، این حرفهای درستی نیست ما هنوز در متون دینی و معارفیمان اینقدر معارف و حقایق داریم که هنوز مجال نشده بر اینکه اینها باز بشود.